ضمن تبریک به دوست عزیزمان جناب دکتر خازنی و خانواده محترم ایشان و دوستان عزیز
فن آوری تازه ثبت شده ای که می تواند با ایجاد تحول در فرآیند جذب گاز دی اکسید کربن، کمک شایان توجهی به کاهش آلودگی جهانی نماید.
تصویر ناصر خازنی، دانشجوی دکترای مهندسی شیمی دانشگاه نیومکزیکو آمریکا با ویالی در دست حاوی موادی برپایه فلزی – آلی که در آزمایشگاه توسط وی تولید شده اند. وی با کمک اداره انتقال فناوری و مالکیت فکری در مرکز Arrowhead برای خلق فناوری که می تواند گاز دی اکسید کربن جوی را جذب کند، مشغول به کار شده است.
دست اندرکاران این پژوهش عباس قاسمی، رضا فودازی و جلال رستگاری به همراه ناصر خازنی ماده ویژه ای با قابلیت جذب گاز دی اکسید کربن ساخته اند که از تمامی فناوری های موجود امروزی، دارای ظرفیت بیشتری است. مجوز ثبت این فناوری توسط Theresa Lombard صادر شده است.
Lombard هیجان زده بیان می کند: "این فناوری، جهانی را که در حال انتشار گاز دی اکسید کربن به جو است، تکان بنیادینی خواهد داد."
با توجه به آمارهای وزارت انرژی آمریکا، این کشور تنها در سال 2013 بیش از 3.18 میلیارد تن متریک گاز دی اکسید کربن تولید کرده است که بیش از دو سوم آن تنها مربوط به نیروگاه های تولید انرژی است؛ عموما بیست تا سی درصد انرژی این نیروگاه ها صرف جذب و به دام انداختن مقادیر منتشرشده گاز دی اکسید کربن بوده است که هزینه ای بالغ بر 70 دلار برای هر تن متریک صرف شده است.
Lombard ادامه داد: "این عمل (جذب نیروگاهی گاز دی اکسید کربن) علاوه بر هزینه بر بودن، برای محیط زیست هم مضر است. مزیت فناوری جدید این است که هر دوی این مشکلات را یکجا از میان می برد."
بیشتر تمرکز پروژه خازنی، روی جداسازی پس از احتراق گاز دی اکسید کربن و فرآیندهای مؤثرتر جداسازی، انتقال، ذخیره سازی و یا استفاده مجدد بوده است.
وی زنجیره ای از واکنش های علت و معلولی که از فعالیت های انسانی – نظیر سوزاندن سوخت های فسیلی – شروع می شوند؛ در افزایش غلظت گازهای گلخانه ای که نتیجه آن گرم شدن جهانی و تغییرات اقلیمی است را برایمان توضیح داد.
سپس ادامه داد: "برای حل این مشکل، باید یکی از خطوط تشکیل دهنده این زنجیر را قبل از آن که به مرحله گرم شدن جهانی برسد قطع یا ضعیف کنیم که ما برای این کار، خط میانی را برگزیده ایم: به دام انداختن دی اکسید کربن موجود در جو زمین."
یکی از روش های بسیار متداول در این زمینه، فرآیند "جذب" نام دارد. در این فرآیند مولکولهای دی اکسید کربن در یک محلول مایع به دام می افتند. رهاشدن گاز از این محلول مایع برای ذخیره سازی یا مصارفی نظیر کمک به رشد جلبک ها، هم بسیار هزینه بر است و هم نامناسب.
روش دیگر، "جذب سطحی" نام دارد. در این روش بین دی اکسید کربن با یک ماده ریزتخلخل مانند یک سطح صاف اسنفجی اتصال فیزیکی برقرار می شود. رهاسازی گاز از این سطح، نه تنها هزینه و زمان بیشتری از روش "محلول مایع" دارد، بلکه کارآیی آن حتی کمتر است.
روش خازنی بر مبنای "جذب سطحی جامد" بنا شده است. در این روش دی اکسید کربن با استفاده از یک ساختار دوگانه فلزی-آلی به نام ایمی دازوله زئولیتی (zeolitic imidazolate) به عنوان پیوند دهنده یون های فلزی و آلی به دام می افتد و سپس می توان آن را برای ذخیره سازی یا انتقال مورد مصرف قرار داد.
در این پژوهش خازنی، یک ماده جدید از ایمی دازوله زئولیتی با یک حلقه گروه کربونیل اضافی سنتز نموده است که این ماده جدید هم تمایل و هم خاصیت جداسازی انتخابی بیشتری برای گاز دی اکسید کربن دارد و هم این که ساختارش از نظر شیمیایی و حرارتی پایدارتر است.
عمل شبیه سازی که روی این پژوهش به انجام رسید، نشان داد ماده ی خازنی میتواند 100 برابر دی اکسید کربن را بیشتر از همه روش های مشابه موجود جذب کند. مسئله قابل توجه در این میان انتخابی تر بودن قدرت جذب ماده ی سنترشده نسبت به دی اکسید کربن با مقادیر بسیار کم و قابل چشم پوشی سایر گازهای جذب شده نظیر نیتروژن و هیدروژن از یک مخلوط گازی است.
مشاهده ظرفیت بالا و انتخابی عمل کردن فزاینده این ماده و توانایی های کاربردی آن، خازنی را بر آن داشت که یافته خود را به عنوان یک فناوری در ماه اکتبر (آبان سال جاری) با کمک Lombard و اداره اداره انتقال فناوری و مالکیت فکری به ثبت رسمی برساند. خازنی معتقد است: "حفاظت از این فناوری، قدم اول است. قدم های بعدی شامل توسعه و کاربردی تر کردن توانایی های این پژوهش خواهد بود."
وی ادامه داد: "حساسیت پژوهش های اینچنینی بسیار بالاست. کافی است در مورد نقش پیوندی دی اکسید کربن در این ماده، صحبت کنید. همین یک جمله هم برای یک شیمیدان خوب برای ساختن ماده مشابه کافی است؛ در این رقابت تنگاتنگ من نیاز به حفاظت از این ایده داشتم و اکنون می توانم باخیال راحت در مورد کارکردهای تجاری این پژوهش، برای شرکت های مختلف پیشنهادهایی داشته باشم."
Lombard می گوید:" طبق عرف دانشگاه نیومکزیکو، 50 درصد منافع یک اختراع، متعلق به مخترع و 50 درصد باقیمانده سهم این دانشگاه است که این 50 درصد به سه قسمت تقسیم می شود: یک قسمت به گروه علمی (دپارتمان) مخترع تعلق می گیرد، یک قسمت به دانشکده مخترع و یک قسمت آخر سهم معاونت پژوهشی است که بر اساس آن یک سوم، طرح های پژوهشی آینده که قابلیت تجاری شدن داشته باشند را برنامه ریزی و حمایت می کند."
Lombard می گوید: "گام بعدی را اخذ مجوز برای این فناوری و آغاز ارتباط جدی با شرکت های بزرگ در صنعت انرژی می داند. بنا به آمار وارقام ورزات انرژی پیش بینی شده است که تا سال 2019 صنعت "جذب، استفاده و ذخیره سازی کربن جهانی" به رقم 6.8 میلیارد دلار درآمد برسد. این فناوری تناسب خوبی برای بازار کربن جهانی دارد و جهان را در زمینه جذب گاز دی اکسید کربن، به شدت متحول خواهد کرد."
علی مطهری نماینده اصولگرای مردم تهران در مجلس که همواره در دولتهای مختلف و به ویژه دولت احمدینژاد چهره منتقدی از خود نشان داده است این بار با خبرگزاری فارس گفتوگو کرده است که محوریت آن را حوادث 88 تشکیل میدهد. گفتوگویی که به این حوادث برخلاف آنچه تا امروز به آن پرداخته شده است، میپردازد؛ هر چند که مطهری علاوه بر مواضع متفاوت خود درباره حوادث 88، خود را مدافع این جریان نمیداند.
به گزارش پارس به نقل از فارس، این فعال سیاسی درباره حوادث بعد از انتخابات 88 گفتهاست «شاید خود آقای میرحسین موسوی هم از فعالیتهای تشکیلاتی مطلع و حتی راضی نبود.» او درباره اینکه چرا موسوی هیچ گاه اعلام نظر نکرد؟ گفت: «او آزاد نبود که بخواهد حرف بزند.»
در شرایطی که خبرنگار خبرگزاری فارس در مقابل این پاسخ مطهری از آزادی میرحسین موسوی در اعلام بیانیه از طریق رسانههای ضدانقلاب تا یک سال و نیم بعد از انتخابات گفت، مطهری پاسخ داد که «این فعالیتها با فیلترشکن بود و این آزادی نیست».
نماینده مردم تهران در مجلس همچنان مناظره را از عوامل اصلی و جرقه
فتنه میداند و درباره اینکه آیا معترضان نباید به راههای قانونی تمکین
میکردند؟ گفت: «بله، آنها هم خطا کردند؛ اما باید آنها را آزاد میگذاشتیم
که حرفشان را بزنند. من معتقدم که اگر آقای موسوی و کروبی و احمدینژاد
همان ماههای اول به طور همزمان محاکمه علنی میشدند، فتنه همان روزها
تمام شده بود اما یک طرف دیده نشد و متاسفانه فقط از یک طرف انتقاد شد و به
آنها نیز آزادی داده نشد که حرف بزنند. البته تمکین نکردن به قانون و دعوت
مردم به خیابان کار درستی نبود. از آن طرف هم آقای احمدینژاد باعث شروع و
شعلهور شدن این قضیه شد. به هرحال شروع فتنه با احمدینژاد بود و او
هیزم فتنه را فراهم کرد و موسوی آن را شعله ور کرد.»
این روزها بیش از سایر ایام صحبت از حق و باطل می شود آنهم بخاطر قرار گرفتن در ماههای محرم و صفر.
چون چند روزی بود که از شنیدن یک خبر بسیار ناراحت بودم حیفم آمد که در این باره مطلبی ننویسم.
مطلب در مورد موسسه جوانان خیر است موسسه ای که از حدودبیش از پنج شش سال قبل کار خود را در قالب یک صندوق شروع و بیش از یک سال بود که بصورت یک موسسه قرض الحسنه خدمات شایسته ای در چند استان کشور از جمله آذربایجانشرقی و غربی و ...انجام داده است .
دو سه سال قبل شایعه ای خطرناک که به نظر می رسید شروعش از بانکهای دولتی و رقبایش بود نزدیک بود که این موسسه را ورشکسته کند ولی با هوشیاری و درایت مسئولین این موسسه این توطئه خنثی شد و آن شایعه ورشکستگی این صندوق بود .
ولی وقتی از این مهلکه بزرگ نجات یافت و روز به روز بر تعداد مشتریان و میزان خدماتش افزوده می شد با کمال تعجب و تاسف شنیدیم که این موسسه را در یک اقدامی یک طرفه با موسسه یا بانک کوثر ادغام نموده و این صندوق را به مدیران کوثر تحویل داده اند امری که تمامی همشهریان و مشتریان این موسسه را بسیار ناراحت کرده ولی متاسفانه چون در برابر عمل انجام شده قرار گرفته اند هیچ کاری هم از دستشان بر نمی آمد.
امتیازات مهم این موسسه در مقایسه با بانکهای دولتی و رقبای دیگر:
1-اعطای وام و تسهیلات با کمترین سود ممکن 4%و دربرخی شرایط خاص حتی بدون کارمزد!
2-مشخص بودن دقیق زمان دریافت وام از زمان افتتاح حساب در صورت ثابت بودن مقدار موجودی
3-عدم نیاز به هیچ بهانه و دروغ برای دریافت وام مانند خرید کالا یا جعاله یا خرید خودرو و...که در بانکهای دولتی وام فقط و فقط در قبال ارائه یک مدرک برای انجام چنین اموری صادر میشودامری که مشتریان را مجبور به دروغگویی و ارائه فاکتور یا قراردادهای دروغین می کند.
4-اعطای سود بیشتر به سپرده ها در مقایسه با بانکهای دولتی
5- انجام کارهای خیریه و کمک رسانی به نیازمندان و احداث درمانگاه و... و مزایای دیگر که بامراجعه به سایت جوانان خیر می توان از آنها مطلع شد.
بنده نظر شخصی ام این است که اگر من بعنوان یک مسئول صاحب اختیار در این کشور بودم حداقل کاری که برای این موسسه می کردم این بود که اقدامات لازم را برای تبدیل این موسسه به عنوان یک بانک فراهم نموده و اختیارات لازم را برایش می دادم تا بعنوان یک بانک مستقل به سایر بانکها ثابت کند که می توان برای مردم وامهای قرض الحسنه 4درصدی داد و نه تنها ضرر نکرد بلکه سوددهی قابل توجهی هم داشت.
امری که رئیس جمهور هم چندین سال می خواست سود بانکها را به هر شکلی پایین بیاورد و موفق نشد مدیر عامل جوان این موسسه توانسته بود با مدیریت درست و جلب اعتماد مردم به بهترین شکل ممکن انجام دهد!
قرآن طبیعتی است ساخته شده از کلمات، چنان که طبیعت ، قرآنی است ساخته شده از عناصر .
راه تقرب خدا در اسلام ، تعقل است نه تعبد .
باید این درد را بشناسیم ، نه آن درد را ، که علی درد شمشیر را احسا س نمی کند ، و ما درد علی را احساس نمی کنیم .
ما تنها بردردی می گرییم که از شمشیر ابن ملجم برفرق سرش احساس می کند . اما ، این دردعلی نیست . دردی که چنان روح بزرگی رابه ناله در آورده است ، تنهایی است، که ما آ ن را نمی شناسیم .
انسان به اندازه ای که به مرحلة انسان بودن نزدیک می شود ، احسا س تنهایی بیشتری می کند .
آنچه در همه پدر و مادر ها مشترک است ، این است که مذهب را طوری تعریف می کنند که انگار شیپور را از طرف دیگرش باد می کنند .
استوار ماندن و به هر بادی بر باد نرفتن دین من است دینی که پیروانش بسیار کمند
.
بدتر از توجیه های غلط ، توجیه های درست است ، یعنی تکیه کردن بر یک حقیقت برای پامال کردن حقیقت دیگر.
شناخت علی ذهنیت است و حب علی احساس ، اما تشیع علی عمل است .
اگر دروغ رنگ داشت هرروز شاید ده ها رنگین کمان از دهن ها نطفه می بست و بی رنگی کمیاب ترین چیزها بود .
به پذیرفتن آنچه که پذیرفتنی نیست مومن شدن ، عین خریت است
.
کاش آسمان حرف کویر را می فهمید و اشک خود را نثار گونه های خشک کویر می کرد .
وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها میکند پرهایش سفید می ماند ، ولی قلبش سیاه می شود.
عاشق معلمی هستم که اندیشیدن را به من بیاموزد نه اندیشه ها را .
حسین بیشتر از آب، تشنه ی لبیک بود ، ولی افسوس که به جای افکارش ، زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین درد او را بی آبی معرفی کردند.
دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است، تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود.
پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از او بگیرد، داد زد و بد و بیراه گفت، خدا سکوت کرد، جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سکوت کرد، آسمان و زمین را به هم ریخت، خدا سکوت کرد.
به پر و پای فرشته و انسان پیچید، خدا سکوت کرد، کفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سکوت کرد، دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد، خدا سکوتش را شکست و گفت: "عزیزم، اما یک روز دیگر هم رفت، تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی، تنها یک روز دیگر باقی است، بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن."
لا به لای هق هقش گفت: "اما با یک روز... با یک روز چه کار می توان کرد؟ ..."
خدا گفت: "آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند، گویی هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را در نمییابد هزار سال هم به کارش نمیآید"، آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت: "حالا برو و یک روز زندگی کن."
او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گودی دستانش میدرخشید، اما میترسید حرکت کند، میترسید راه برود، میترسید زندگی از لا به لای انگشتانش بریزد، قدری ایستاد، بعد با خودش گفت: "وقتی فردایی ندارم، نگه داشتن این زندگی چه فایدهای دارد؟ بگذارد این مشت زندگی را مصرف کنم.."
آن وقت شروع به دویدن کرد، زندگی را به سر و رویش پاشید، زندگی را نوشید و زندگی را بویید، چنان به وجد آمد که دید میتواند تا ته دنیا بدود، می تواند بال بزند، میتواند پا روی خورشید بگذارد، می تواند ....
او در آن یک روز آسمانخراشی بنا نکرد، زمینی را مالک نشد، مقامی را به دست نیاورد، اما ...
اما در همان یک روز دست بر پوست درختی کشید، روی چمن خوابید، کفش دوزدکی را تماشا کرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آنهایی که او را نمیشناختند، سلام کرد و برای آنها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد، او در همان یک روز آشتی کرد و خندید و سبک شد، لذت برد و سرشار شد و بخشید، عاشق شد و عبور کرد و تمام شد.
او در همان یک روز زندگی کرد.
فردای آن روز فرشتهها در تقویم خدا نوشتند: "امروز او درگذشت، کسی که هزار سال زیست!"
زندگی انسان دارای طول، عرض و ارتفاع است؛ اغلب ما تنها به طول آن می اندیشیم، اما آنچه که بیشتر اهمیت دارد، عرض یا چگونگی آن است.
امروز را از دست ندهید، آیا ضمانتی برای طلوع خورشید فردا وجود دارد!؟
ابراز تاسف آیتالله صافی و آیتالله جوادی آملی از اهانت به یادگار امام
ایسنا نوشت: آیتاللهالعظمی صافی گلپایگانی با اشاره به برخی بیاخلاقیها که در سالروز رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی اتفاق افتاد، گفت: در زمانی که ما به اتحاد و همدلی و یگانگی احتیاج داریم و باید همه با رعایت تقوا و موازین اخلاقی و پایبندی به اصول و ارزشهای اولیه انقلاب، میراث شهیدان را که همان نظام اسلامی است پاسداری نماییم، متاسفانه بعضی از اشخاص کارهایی نسنجیده و غیراخلاقی انجام میدهند که به اتحاد و یکپارچگی مردم ضرر میرسانند./b>
به گزارش ایسنا، به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله صافی گلپایگانی وی تاکید کرد: اهانتی که به جناب حجتالاسلام آقای حاج سیدحسن خمینی شد، موجب تاثر و تاسف اینجانب گردید که مسوولان محترم نظام باید آن را جبران نموده و به عاملین آن تذکر دهند که همه و همه؛ به خصوص رسانهها و جراید و به ویژه صدا و سیما در این شرایط حساس باید کاری کنند که مردم به نظام اسلامی امیدوارتر از گذشته شوند و درصدد حل مشکلات کشور و مردم باشند و احترام بیت امام را بیش از گذشته رعایت نمایند. همچنین خبرگزاری ایلنا نوشت: آیتالله جوادی آملی نیز با محکوم نمودن توهین به یادگار امام فرمودند: شما را به صبر و استقامت توصیه میکنم، من لحظهای که در تلویزیون آن توهینهای جمع اندک را ملاحظه کردم از صمیم قلب برای شما دعا کردم.
این مرجع تقلید ضمن اشاره به فرازی از صحیفه سجادیه در دعای 38 که حضرت میفرمایند: اللهم الی اعتذرالیک من مظلوم ظلم بحضرتی فلم انصره، خداوندا عذر میخواهم درباره مظلومی که در حضور من مورد ستم واقع شده من او را یاری نکرده باشم. وی اضافه کرد: آنچه آن روز واقع شد، ظلمی آشکار بود که به امام و بیت امام رواداشته شد.
ایشان در پایان سید حسن خمینی را به شرح صدر توصیه نموده و گفت: دل خود را وسیع گردانید، منتظر لطف خداوند باشید و توکل خویش را جز به خداوند متعال متوجه نقطهای دیگر نگردانید که خداوند متعال بهترین مددکار است. /b>
لینک مطلب
و نکته آخر اینکه آقای بذرپاش بخش عمدهای از حوادث پس از انتخابات را محصول سکوت خواص میدانند، باید به ایشان گفت آن خواصی که اظهار نظر کردند، چه سرنوشتی پیدا کردند که بقیه اظهار نظر بکنند. بیشتر خواص، دو طرف را (البته به تفاوت) مقصر میدانند، ولی اگر اظهار نظر نمایند مورد هجوم امثال شما واقع میشوند. زبان حال شما این است که خواص اظهار نظر کنند و فقط همان چیزی را که ما می گوییم بگویند.
علی مطهری، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، در جوابیهای به اظهارت اخیر مهرداد پذرپاش پاسخ داد.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، این جوابیه نخست برای خبرگزاری فارس فرستاده شده و این خبرگزاری که بنا بر قانون به دلیل اینکه اظهارات بذرپاش را منتشر کرده، باید نسبت به درج جوابیه اقدام میکرد و این کار را انجام نداده است، به همین خاطر، دفتر دکتر علی مطهری، جوابیه را برای «تابناک» فرستاده تا برای تنویر افکار عمومی منتشر شود.
متن کامل جوابیه به شرح ذیل است:
در سخنان آقای بذرپاش چند نکته وجود داشت که قابل انتقاد است. یکی اینکه به بنده اتهام سوء استفاده از پیشینه خانوادگی زده اند که من نفهمیدم کجا و کی این سوء استفاده انجام شده است.
دوم اینکه گفته اند موضع گیری این بنده مبنی بر اینکه رئیس جمهوری زمینه ساز این فتنه بوده است توهین به 25 میلیون رأی مردم است. این حرف باطل است زیرا بسیاری از کسانی که به آقای احمدی نژاد رأی دادند این مطلب را قبول دارند و تنها به دلیل اینکه خطر طرف مقابل بیشتر است و یا به احترام رهبری به ایشان رأی دادند.
نکته سوم اینکه گفته اند اینکه به نام فرزند استاد شهید به جلسات آقای هاشمی بروند و همزمان خواستار محاکمه احمدی نژاد شوند، جفای به نام « مطهری » و اندیشه های آن بزرگمرد در مقابله با نفاق و التقاط است.
این یک دروغ است. آخرین ملاقات من با جناب آقای هاشمی یک سال پیش بوده است که برای مشورت درباره پیشنهاد کاندیداتوری آقای ولایتی در انتخابات ریاست جمهوری با ایشان ملاقات کردم. ضمناً جفای به استاد مطهری این است که فرزند ایشان در مقابل ظلم آشکار ساکت بنشیند و بگوید چون یک طرف قدرت را در دست دارد درباره ظلم او سکوت کنیم و فقط به ظلم طرف دیگر ـ که البته بزرگتر است ـ بپردازیم، کاری که آقای بذرپاش و امثال ایشان انجام می دهند. شجاعت در بیان حق و دفاع از مظلوم و رعایت انصاف در قضاوت جزء سیره شهید مطهری است.
و نکته آخر اینکه آقای بذرپاش بخش عمده ای از حوادث پس از انتخابات را محصول سکوت خواص می دانند، باید به ایشان گفت آن خواصی که اظهار نظر کردند چه سرنوشتی پیدا کردند که بقیه اظهار نظر بکنند. اکثر خواص، دو طرف را ( البته به تفاوت ) مقصر می دانند ولی اگر اظهار نظر نمایند مورد هجوم امثال شما واقع می شوند. زبان حال شما این است که خواص اظهار نظر کنند و فقط همان چیزی را که ما می گوییم بگویند. بدیهی است خواصی که به این حرف تسلیم شوند دیگر خواص نیستند. رهبر انقلاب هم فرمودند خواص اظهار نظر کنند اما نظر خودشان را بگویند و سعی کنند به صواب نزدیک باشد.
البته به آقای بذرپاش حق می دهم که تحمل اجرای عدالت را درباره رئیس جمهور محترم نداشته باشند، ولی رفع این فتنه جز از طریق رسیدگی به اتهامات دو طرف آن امکان پذیر نیست.
لینک مطلب:وبلاگ دکتر علی مطهری
جناب آقای شریعتمداری دامت برکاته
مدیرمسئول محترم روزنامه کیهان
با اهداء سلام «یادداشت روز» شماره یکشنبه 20 دی ماه آن روزنامه محترم به قلم جنابعالی در رد اظهارات اینجانب در مناظره تلویزیونی اخیر را ملاحظه نمودم. نظر به وارد نبودن این ردیه، جهت تنویر افکارخوانندگان محترم کیهان لازم است چند نکته را به عرض برسانم:
1)جناب عالی این مطلب را که فتنه اخیر با نحوه نامناسب و غیراخلاقی مناظره آقای احمدی نژاد با آقای موسوی آغاز شد، رد کرده و آن را یک ادعای مضحک و خنده دار خوانده اید. همه مردم ایران شاهد بودند که آقای احمدی نژاد در آن مناظره به جای ارائه برنامه های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود، به اجرای یک پروژه از پیش تعیین شده پرداخت و با لگدکوب کردن حرمت و آبروی برخی مومنان- که به گفته معصوم حرمت مومن بالاتر از حرمت کعبه است- درصدد افزایش آراء خود برآمد. این نکته روشن بود که شعار عدالت ورزی به عنوان یک ابزار برای غلبه بر حریف استفاده می شود والا اولا چرا ایشان در چهار سال ریاست جمهوری خود به فکر افشای این افراد نیفتاد و ثانیاً چرا درباره افراد مشابه در میان حامیان خود سخنی نگفت و ثالثاً چرا زمانی که آقای پالیزدار همین مطالب را مطرح کرد از او حمایت نکرد تا آنجا که وی به زندان افتاد؟ این امر هیزم آتش این فتنه را فراهم کرد و سپس آقای موسوی با ادعای تقلب در انتخابات این هیزم را شعله ور ساخت. سکوت امثال جناب عالی در قبال آن حرمت شکنی منجر به حرمت شکنی های دیگر در روزهای قدس، 13آبان، 16آذر و عاشورا شد.
نیازی به مغالطه و خلط مبحث نیست؛ سخن در این است که رئیس جمهور زمینه فتنه را فراهم کرد نه اینکه وی عامل همه حوادث بعد از انتخابات است. فتنه بدون زمینه نمی تواند متولد شود و بدون آن مناظره تخم فتنه کاشته نمی شد. این کجا و آن خود به نادانی زدن کیهان کجا که «آیا اگر علیه آقای هاشمی رفسنجانی حرفی زده شود پاسخ آن حمایت از اسرائیل و آمریکا و اهانت به امام(ره) و انقلاب و امام حسین(ع) است؟»! ضمن اینکه در آن مناظره که شور انتخاباتی بی نظیر را به عداوت میان مردم تبدیل کرد طوری القا شد که تا چندی قبل کشور در دست دزدان بوده و نیروی نجات بخش تنها چهار سال است که به فریاد آمده است. آیا این توهین به رهبرفقید و کنونی انقلاب و دریدن پرده هیبت و حرمت نظام اسلامی نبود؟ بنابراین تنها مساله توهین به آقای هاشمی مطرح نبود.
2) در اینکه جنگ نرم دشمن علیه انقلاب اسلامی همواره وجود داشته و اخیراً به دلیل بهره مندی از ابزارهای بهتر تشدید شده است تردیدی نیست اما اصرار جناب عالی بر پیروی سران حوادث اخیر از فرمول دیکته شده استراتژیست های آمریکایی و اسرائیلی، گذشته از ذات خیال پرداز و واقعیت گریز شما، برای فرار از پذیرش مسئولیت اشتباهات فاحش مدیران این بحران است. لذا انصاف و عدالت در قضاوت شما جایی ندارد. بدون شک همان طور که رهبر انقلاب فرمودند «ظلم بزرگتر توسط کسانی انجام شد که ادعای تقلب را مطرح کردند» اما نباید از ظلم کوچکتر که توسط
طرف خودی انجام پذیرفت غافل شویم. جناب عالی و همفکرانتان چنان از وحدت و آشتی می ترسید که جن از بسم الله، زیرا دوست دارید از این فرصت استفاده نموده و شخصیتهایی را از انقلاب حذف کنید و فکر می کنید دیگر چنین فرصتی به دست نمی آید. پیشنهاد می کنم شما و چند نفر دیگر که علاقه خاصی به شعله ور ماندن آتش این فتنه دارید برای چند ماهی به یک منطقه مصفا سفر کرده و استراحت بفرمایید و البته هزینه آن را دلسوزان واقعی انقلاب اسلامی خواهند پرداخت، آنگاه خواهید دید که این فتنه به آسانی خاموش می شود و قوه قضائیه فرصت خواهد یافت تا فارغ از جنجالها به تخلفات سران دو طرف این بحران قاطعانه رسیدگی کند.
3) تجاهل کرده و سوال نموده اید اینکه می گویند «دو طرف مقصر بوده اند، کدام دو طرف؟» و بعد تلاش کرده اید معترضان قانونی را با اغتشاشگران و هتاکان یکی کنید و بگویید یا باید با اسلام و انقلاب باشید و یا با هتاکان. روشن است که دو طرف کدام اند. یک طرف معترضان و منتقدان قانونی هستند که البته فرصت طلبان و مخالفان اسلام نیز در میان آنها نفوذ کرده و در پی رهبری این حرکت هستند و طرف دیگر مدیران این بحران. پرسیده اید طراحان آشتی خودشان در کجا ایستاده اند؟ پاسخ این است که آنها در جایگاه سومی در میان توده های چند ده میلیونی مردم و در کنار رهبر قرار دارند و نگران آسیب دیدن فرزند و جگرگوشه شان یعنی انقلاب اسلامی هستند.
4) این سخن بنده را انتقاد کرده اید که گفته ام «اگر فردی نظری از نظرات ولی فقیه را قبول نداشته باشد به معنی خروج او از چهارچوب نظام و اسلام نیست». در اینجا میان فکر و عمل خلط نموده اید. فکر و عقیده اگر ریشه ای غیر از حقیقت جویی نداشته باشد امری اختیاری نیست، برخلاف عمل. به همین جهت ممکن است فردی در موضوعی نسبت به نظر ولی فقیه قانع نشده و نظر دیگری داشته باشد اما چون اصل ولایت فقیه را قبول دارد در عمل تابع باشد. مادام که فردی علیه نظام اسلامی اقدام عملی نکرده است از حوزه نظام و اسلام و ولایت فقیه خارج نشده است.
اینها مسائلی است که شما به عنوان یک روزنامه نگار باید به آگاهی بخشی به مردم در اطراف آنها بپردازید نه اینکه از تحریک عواطف مذهبی مردم بدون اقناع عقلی آنها برای پیروزی بر خصم استفاده نمایید.
بدون اینکه قصد مقایسه در کار باشد باید گفت مالک اشتر و بسیاری از اصحاب خاص امیرالمأمنین(ع) باید صدها بار شاکر باشند که کیهان در آن زمان منتشر نمی شد والا آقای شریعتمداری مطمئناً با همین نوع استدلالها نام مالک اشتر را به دلیل اینکه با فرمان امیرالمأمنین(ع) برای عزل ابوموسی اشعری از امارت کوفه مخالفت کرد و حضرت، علی رغم میل باطنی با او موافقت نمود، در میان مخالفان ولایت علی(ع) ثبت می کرد! همچنین همه کسانی را که در جنگ احد نظرشان برخلاف نظر پیامبر(ص) جنگیدن با دشمن درخارج از شهر بود ضد رسالت و نبوت اعلام می نمود! همین طور بود سرنوشت حباب بن منذر یکی از سرداران اسلام که در جنگ بدر با مکان انتخاب شده توسط پیامبر برای استقرار لشکر اسلام مخالفت کرد در حالی که رسول اکرم با طیب خاطر استدلال او را پذیرفت و لشکر اسلام را به سوی مکان پیشنهادی حرکت داد. بنابراین صرف ابراز رأی مخالف با رأی پیامبر یا امام معصوم هم کسی را ضد رسالت یا امامت و ولایت نمی کند.
طبق تحلیل های خود جناب شریعتمداری باید ایشان را از مخالفین ولی فقیه دانست، چرا؟ برای اینکه وی علناً به مخالفت با برخی نظرات ولی فقیه می پردازد. مثلاً کیهان خوب می داند که چنین نیست که رهبر انقلاب دستور دستگیری سران معترضان را صادر کرده باشند ولی قوه قضائیه سر باز زده باشد. بنابراین آقای شریعتمداری با اینکه می داند بازداشت آنان در شرایط فعلی خواست ولی فقیه عادل نیست، هر روز با استفاده از بیت المال به دهها زبان برطبل بازداشت می کوبد و در جای قاضی نشسته به کمتر از اعدام هم راضی نمی شود. آیا این جز مخالفت با نظر ولی فقیه است؟ آیا طبق مبانی باطل و با اصطلاحات خود جناب آقای شریعتمداری ایشان به دلیل مخالفت با نظر ولی فقیه به جرگه «دشمنان تابلودار» نظام نپیوسته و با آنان «پالوده» نمی خورد و «پیاده نظام دشمن» نشده است؟
مناسب است که آقای شریعتمداری برای اثبات میزان پیروی خود از ولایت، فهرستی از مطالب و مقالات کیهان را که پس از تأکید رهبر انقلاب بر «جذب حداکثری و دفع حداقلی» صرفاً در این مورد به چاپ رسانده منتشر و لااقل نام یک مجذوب را اعلام نماید. البته کیهان راههای دیگری هم برای اثبات ولایت مداری خود دارد. مثلاً در قبال صدها مطلبی که بر لزوم مجازات شدید و سریع سران معترض منتشر کرده- که بدون شک رسیدگی قانونی به تخلفات آنان امری ضروری است- اگر یکی دو مطلب مستقل در موضوع لزوم پیگیری آنچه دل رهبر انقلاب را «خون» کرد (حمله به کوی دانشگاه) منتشر کرده است یادآوری نماید.
کثرت مغالطات در مطلب
کیهان به حدی است که برای اهل فکر، روشن و پرداختن به آنها اتلاف وقت است. از جمله اینکه بنده و یا هر کس دیگر که سخن از آشتی به میان می آورد به دنبال «تطهیر» سران معترضان است! آشتی هیچ تعارضی با رسیدگی به تخلفات ندارد و تنها راه حل بحران اجرای عدالت در مورد همه است. اگر قرار بر محاکمه است، آقایان موسوی، کروبی و احمدی نژاد باید به طور همزمان محاکمه شوند گرچه تقصیر آنها یکسان نیست.
اگر مردم شریف ایران و به ویژه بسیجیان عزیز به عملکرد برخی افراد رسانه ای در طول سالیان گذشته نگریسته و تأملی در حدیث زیر نمایند رمز این مطلب را در می یابند که چرا هتاکان دو طرف ماجرا امروز به راه نمی آیند و هر روز جری تر شده و ناآرامی در کشور غذای روحشان گردیده است.
امام صادق(ع) فرمود: «هرکس به منظور عیب جویی و ریختن آبروی مأمنی سخن بگوید تا او را از چشم مردم بیندازد خداوند او را از ولایت خویش بیرون کرده و شیطان ولایتش را برعهده می گیرد.» افراطیون سالهاست کارشان همین است. بنابراین کسانی از هر دو طرف که قصدشان نه حل مسأله و برخورد قانونی با همه متخلفان بلکه ذلیل کردن رقبای سیاسی در نزد مردم و انجام پروژه زمین زدن این و آن است به این آسانیها به راه آمدنی نیستند. آری، جناب آقای شریعتمداری! شما و همفکرانتان جنگ نفس را حل کنید، مردم جنگ نرم را حل خواهند کرد.
مستدعی است طبق قانون مطبوعات، سطور فوق عیناً در همان صفحه از اولین شماره آن روزنامه محترم درج گردد. قبلاً سپاسگزارم.
با تقدیم احترام
علی مطهری
لینک منبع:http://rssnews.ir/News-104687.html
در برنامه پنجشنبه شب رو به فردا، دکتر علی مطهری و وحید جلیلی به بحث با یکدیگر درباره انتخابات پرداختند. به گزارش آینده، در این برنامه جلیلی روزنامه نگار و برادر دبیر شورای عالی امنیت ملی با اشاره به اینکه هیچ تردیدی درباره صحت انتخابات وجود ندارد، به انتقاد از موسوی راجع به حوادث پس از انتخابات و شرکت در ختم سعیده پورآقایی و... پرداخت و اظهار کرد؛«این آقایان هیچ دلیلی برای اقدامات شان ندارند».که مطهری با اظهار اینکه این افراد هم برای خود دلایلی دارند، گفت؛ باید به آنها هم فرصت داده شود تا در برنامه ها حضور پیدا کنند و از خود دفاع کنند. مطهری با تاکید بر اینکه فتنه ها از مناظره ۱۳ خرداد شروع شد که حرمت بین مردم و حکومت و شخصیت های نظام را زایل کرد و مردم احساس کردند برای رای آوردن هرکاری مجاز است، گفت؛ راه حل موضوع هم تنها صداقت و انصاف و عدالت است. چه اشکالی دارد آقای احمدی نژاد هم بیاید و به اشتباه خود اعتراف کند و پوزش بخواهد.
مطهری با تاکید بر اینکه مشکل اصلی حوادث بعد از انتخابات لجبازی طرفین بوده است، گفت؛ یک طرف وقتی اشتباهی کرد و این اشتباه با اشتباه پاسخ داده شد، زمینه برای حرکات و لغزش های بعدی فراهم می شود و باید بپذیریم همه در این حوادث اشتباه کردند و نباید تقصیر را به گردن یک گروه بیندازیم.
جلیلی با عنوان کردن اینکه در حوادث پس از انتخابات دعوا بر سر جمهوریت نظام بود نه اسلامیت، گفت؛ گروهی از نخبگان از رهبری می خواستند رای مردم را وتو کند و جمهوریت را زیر پا بگذارد که رهبری ایستاد و در نماز جمعه ۲۹ خرداد با شجاعت مثال زدنی و تقوا گفت جان و آبرویم را می دهم اما عقب نمی نشینم.جلیلی اضافه کرد؛ چرا گفته می شود نخبگان با احمدی نژاد نیستند و «هرچی جوات مواته، با احمدی نژاده».نه، پرفروش ترین کارگردان ده نمکی، پربیننده ترین کارگردان تلویزیونی سلحشور، پرفروش ترین خواننده سنتی افتخاری، پرافتخارترین کاریکاتوریست مسعود شجاعی و پرفروش ترین رمان نویس به احمدی نژاد رای دادند.
مطهری با اظهار اینکه یکی از ریشه های حوادث پس از انتخابات عدم تحمل مخالف از سوی حاکمیت و مردم حزب اللهی است، گفت؛ وقتی سران معترضان نظام را قبول دارند نمی توان آنها را ایادی امریکا و اسرائیل نامید. آنها ولایت فقیه را هم قبول دارند حالا ممکن است یک نظر ولی فقیه را قبول نداشته باشند باز هم خارج از نظام نیستند. مطهری با اشاره به اینکه این حرف قابل زدن در صدا و سیما نیست، گفت؛ باید بپذیریم کسی می تواند مخالف رهبری باشد اما در چارچوب نظام هم باشد و تا زمانی که دست به اسلحه نبرده باید احترامش حفظ و حرفش شنیده شود.مطهری با اشاره به سیره اهل بیت(ع) گفت؛ در حکومت پیامبر(ص) و علی(ع) هم مخالفان حضور داشتند و کسی متعرض آنها نمی شد. در این قسمت از برنامه مطهری درباره مسائل پس از انتخابات گفت؛ اقدام رهبران معترضان در عدم تمکین به قانون یک لغزش بود و آنها باید می گفتند با اینکه به نتایج انتخابات و عدم بی طرفی شورای نگهبان اعتراض داریم اما با احترام به قانون دولت را به رسمیت می شناسیم. کاری که آقای موسوی در بیانیه اخیر کرده است. اما باید بپذیریم این بازداشت های گسترده و بدون علت و طولانی مدت و این توقیف گسترده رسانه ها و نقض آزادی بیان هم پذیرفتنی نیست. مجری برنامه و نویسنده سایت رجانیوز از جلیلی خواست سخن مطهری درباره نبود آزادی بیان را نقض کند که جلیلی گفت؛ از من توقع ندارید که بگویم آزادی بیان در حد مطلق است؟ من به خاطر یک نقد به صدا و سیما از نشریه ام اخراج شدم. مطهری ادامه داد؛ البته در شرایط طبیعی آزادی بیان در کشور ما مطلوب است اما در چند ماه اخیر نقض شده است. مطهری گفت؛ به نظر می رسد افراطی های دو طرف نمی خواهند که موضوع حل شود به خصوص این طرف پس از بیانیه آقای موسوی که اتفاق خوبی بود اصرار دارند این جریان را از انقلاب حذف کنند اما مساله با این نوع برخوردها حل نمی شود و همه باید اشتباه شان را بپذیرند. اگر آقای موسوی لغزش داشته آقای احمدی نژاد هم لغزش داشته است.
گزارش : روزنامه اعتماد (www.etemaad.com)
به گزارش خانه ملت، وی با بیان اینکه بعد نظارتی مجلس هشتم تحت تاثیر شرایط بیرونی مجلس قرار گرفته و بیشتر انفعالی عمل کرده است، افزود: برخی کارهای خلاف قانون توسط دولت انجام شده اما مجلس عکس العمل لازم را نشان نداده است.
مطهری به واگذاری سهام مخابرات به تعاونی سپاه اشاره کرد و گفت: واگذاری سهام دولتی به بخش نیمه دولتی با اصل 44 قانون اساسی منافات دارد، مانند واگذاری نمایشگاه بین المللی که البته خود دولت از این امر جلوگیری کرد.
وی واکنش نشان ندادن مجلس را مصلحت اندیشی نادرست دانست و اظهار داشت: ممکن است برخی نمایندگان تصور کنند اعتراض آنها در این گونه موارد به معنی تضعیف دولت است و با توجه به شرایط کشور نمیخواهند وارد این مقولات شوند.
عضو کمیسیون فرهنگی با تاکید بر اینکه هیچ مصلحتی بالاتر از اجرای قانون و رعایت مصالح کشور و منافع مردم نیست، گفت: روابط سیاسی و عواطف شخصی و گروهی گاه بر ارادهها تاثیر میگذارد و موجب میشود مجلس در انجام وظیفه نظارتی خود کوتاهی کند، در حالی که بسیاری از این نظارتها به نفع دولت است گرچه در ظاهر مخالفت با دولت تلقی شود.
مطهری ادامه داد: البته گاه فضای سیاسی کشور به گونهای میشود که نمایندگان صلاح نمیدانند وارد این وادیها شوند و گاهی از حمایتهای رهبری از دولت برداشت غلط میشود یعنی اینگونه برداشت میشود که ما نباید خیلی به دولت انتقاد کنیم و آن را مورد سوال قرار دهیم در حالی که به عقیده من مقصود رهبری از این حمایتها چنین چیزی نیست.
وی تصریح کرد: گاه نص صریحی از رهبری وجود دارد که تکلیف روشن است اما گاه برحسب شنیدهها و اخبار و یا از طریق واسطههایی که وجود دارد مطالبی را به مجلس منتقل میکنند و به نوعی اراده نمایندگان را سست میکنند. این، کار درستی نیست. نماینده باید به وظایف خود عمل کند.
نماینده تهران افزود: اگر مقام معظم رهبری در مواقعی احساس کنند که کاری به صلاح کشور نیست ایشان خود تذکر لازم را خواهند داد. مثلا در مساله رحیم مشایی در سال گذشته رهبری صلاح ندیدند که مباحث وی دنبال شود و خود به این موضوع خاتمه دادند.
مطهری به استیضاح کردان نیز اشاره کرد و اظهار داشت: برخی نمایندگان این استیضاح را به صلاح نمیدانستند و آن را مخالف نظر رهبری میدانستند ولی ما اصرار داشتیم با توجه به اختیارات و وظایف خود این کار را انجام دهیم.
وی گفت: التزام به قانون اساسی و ولایت فقیه به این معنی نیست که هر کار کوچکی که میخواهیم انجام دهیم حتما باید ابتدا اجازه بگیریم. این امر به نوعی شانه خالی کردن از وظایف و عافیت طلبی و خیانت به حقوق مردم است. لذا معتقدم بعد نظارتی مجلس باید قویتر از حال باشد.
وی به جدا شدن سازمان تامین اجتماعی از وزارت رفاه اشاره کرد و گفت: این جداسازی برخلاف قانون بود و مجلس وظیفه داشت در این باره انتقاد و سوال کرده و از آن جلوگیری کند اما چون در آستانه انتخابات ریاست جمهوری قرار داشتیم مجلس صلاح ندید در این باره اقدامی انجام دهد لذا این موضوع رها شد.
مطهری در بخش دیگری از سخنانش گفت: دولت قبل از انتخابات از محل فروش فراوردههای نفتی و برخلاف مصوبه مجلس دست به واردات بنزین زد و به مصوبه مجلس عمل نکرد.
وی افزود: براساس مصوبه مجلس، دولت میبایست بنزین تولید داخل را به قیمت لیتری هزار ریال و بنزین وارداتی را به قیمت تمام شده عرضه نماید و از منبع دیگری برای واردات بنزین استفاده نکند و طبعا برای اجرای این مصوبه باید سهمیه بنزین داخلی را کاهش میداد. اما دیدیم که دولت قبل از انتخابات در سهمیه بنزین تغییری نداد بلکه 100 لیتر در ماه را گاهی به 120 لیتر افزایش داد و بعد از محل فروش فرآوردههای نفتی، بنزین اضافه وارد کرد و مجلس نیز درباره این موضوع کار جدی انجام نداد و فقط چند نماینده تذکری در این باره به رئیس جمهور دادند.
نماینده تهران ادامه داد: هر دولتی دوست دارد دستش باز باشد و این منحصر به دولت فعلی نیست. به طور کلی هر دولتی همیشه مجلس را مزاحم خود میداند و میل به تمرکز و استبداد دارد. اساسا آنچه در حکومتهای دمکراتیک مانع استبداد و دیکتاتوری میشود پارلمان و مجلس است.
وی خاطرنشان کرد: ما هم اگر در جایگاه دولت قرار بگیریم بطور طبیعی دوست داریم دستمان باز باشد و هر کاری را که میخواهیم انجام دهیم و ممکن است حتی نیت خیری هم داشته باشیم اما در مجموع به صلاح کشور نیست.
مطهری تاکید کرد: مجلس همیشه باید از این سرکشی جلوگیری کند زیرا بطور طبیعی دولت میخواهد آزاد باشد. آنچه که میتواند عدالت را اجرا کند و هر چیزی را در جای خود قرار دهد، اجرای قانون است و ما مصلحتی بالاتر از اجرای قانون نمیتوانیم پیدا کنیم.
مطهری با اشاره به ظرفیت و امکان سوال از رئیس جمهور گفت: مثلا سوال از رئیس جمهور باید امر عادی تلقی شود و فرضا رئیس جمهور سالی یک بار مورد سوال نمایندگان قرار گیرد.
وی توضیح داد: البته قداستی که نظام جمهوری اسلامی دارد شاید باعث شده که انتقاد، سوال و نقد دولت به معنی یک کار غیرشرعی تلقی شود و به معنی چوب لای چرخ نظام قرار دادن تصور شود در حالی که باید این فرهنگ و نوع نگرش را تغییر دهیم و فکر میکنم ما نگاه درستی به نظام مذهبی و جمهوری اسلامی نداریم.
عضو کمیسیون فرهنگی به سخنی از شهید مطهری اشاره کرد و گفت: به فرموده ایشان هر مقام غیر معصومی اگر در جایگاه غیر قابل انتقاد قرار گیرد هم خود فاسد می شود و هم جامعه را فاسد میکند. لذا مساله انتقاد بحث مهمی است ولی این جایگاه در کشور به رشدی نرسیده که انتقاد از حکومت، نظام و دولت یک امر طبیعی تلقی شود و اعتراض به برخی کاستیها یک امر عادی جلوهگر شود.
وی گفت: هنوز برای ما عادی نشده که عدهای برای اعتراض به موضوعی بخواهند مجوز بگیرند که به شکلی آرام حرف خود را بیان کنند. ما مجوز این کار را نمیدهیم زیرا اعتراض به مسالهای را به معنی اعتراض به نظام تلقی میکنیم و آن را منتفی میکنیم در حالی که این گونه نیست و این موضوع باید عادی شود.
مطهری تصریح کرد: در حالی که اگر اعتراضها صورت گیرد عقدهها خالی میشود و بسیاری از اقدامات پنهانی و زیرزمینی از بین میرود و این مساله بسیار مهمی است که هنوز نتوانستهایم آن را نهادینه کنیم.
وی گفت: متاسفانه اکنون انتقاد و اعتراض مجلس به دولت به معنی تضعیف دولت تلقی میشود و چون رهبری نیز از دولت حمایت کردهاند پس به معنی تضعیف رهبری است لذا همه باید ساکت باشند در حالی که این تلقی اشتباه است.
نماینده تهران اضافه کرد: در آستانه انتخابات، دولت پولهای زیادی را تحت عنوان سهام عدالت در سفرهای استانی توزیع کرد و سوال عمدهای که بوجود آمد این بود که این پول از کجا و کدام منبع تامین شد. در حالی که بسیاری از کارخانههایی که سهام عدالت متعلق به آنهاست راکد بوده و یا در حال ضرر دادن هستند پس این سود از کجا آمد که توزیع شد.
وی گفت: دولت باید مورد سوال واقع میشد و نیز در این باره توضیح میداد ولی همه این مسایل به علت شرایط آن روزها نادیده گرفته شد. اگر مطرح میشد این امر سیاسی تلقی میشد.
مطهری در بخش دیگری از سخنانش گفت: اگر هر نمایندهای با هر نیتی که دارد بخواهد در چارچوب اختیارات خود از دولت انتقاد سازنده کند باید از وی حمایت کنیم نه اینکه او را متهم به ضدیت با ولایت فقیه کنیم و کاری کنیم که این انتقاد صورت نگیرد.
وی تاکید کرد: البته نگاه مردم ما هم باید تغییر کند و این بحث صرفا مربوط به سیاسیون نیست.
نماینده تهران افزود: گاهی غفلت میشود که رهبری یک وظیفه دارد و نماینده مجلس وظیفه دیگری. گاه ممکن است صلاح نباشد رهبری موضوعی را مطرح کنند اما اگر نماینده مجلس یا هر مسئول دیگری بیان کند اشکالی بوجود نیاید.
وی به زمان حیات حضرت امام خمینی (ره) اشاره کرد و اظهار داشت: در آن زمان صلاح نبود که حضرت امام در مورد دکتر شریعتی اظهار نظر کند زیرا طرفداران متعصبی داشت اما کسی مانند شهید مطهری در این باره اظهار نظر میکند. پس نباید بگوییم که شهید مطهری برخلاف روش حضرت امام(ره) عمل کرده است. هر کس در جایگاه خود قرار دارد.
عضو کمیسیون فرهنگی تصریح کرد: یک نظام سیاسی زنده، نظامی است که در آن دائما نقد و انتقاد وجود داشته باشد.
وی گفت: صحیح نیست در هر مسالهای پای رهبری را به میان آوریم لذا هر نماینده یا مسئولی باید کار خود را انجام دهد.
مطهری در بخش دیگری از این گفت و گو به لایحه هدفمند کردن یارانهها اشاره کرد و گفت: به عقیده من اینکه رهبری در مورد این لایحه تعیین تکلیف کنند اصلا به صلاح نیست. خود ما نمایندگان و دولت باید این مسایل را حل کنیم، ضمن اینکه ارجاع این لایحه در وسط بررسی در صحن علنی به کمیسیون ویژه به علت اعتراض رئیس جمهور، کاری خلاف قانون بود که از طرف رئیس وقت جلسه علنی انجام شد و نمیبایست صورت میگرفت.
وی افزود: بررسی این لایحه میبایست سیر طبیعی خود را طی میکرد و حداکثر شورای نگهبان اعلام میکرد که مثلا بین ماده 13 و 16 تناقضی وجود دارد و مجلس آن را حل کند آنجا مجلس میتوانست اقدام درست را انجام دهد.
نماینده تهران با بیان اینکه ما نباید از چارچوب قانون خارج شویم، ادامه داد: این روش اصلا درست نبود که رئیس جمهور سرزده وارد مجلس شود و شروع به صحبت کند در حالی که قبلا میبایست اعلام میکرد تا سخنرانی ایشان در دستور جلسه قرار میگرفت اما بر خلاف آییننامه مجلس، رئیس جمهور یک ربع ساعت صحبت کرد و به نوعی مجلس را تهدید کرد که اگر نظرش تامین نشود لایحه را پس میگیرد.
وی با اشاره به اینکه در آستانه سالروز شهادت مدرس قرار داریم، افزود: این رفتارها با روش شهید مدرس جور درنمیآید. ممکن است حرف دولت حرف حق و درستی باشد اما این نوع برخورد با مجلس و ناچیز شمردن مجلس کار درستی نبود و تنها راهی که وجود داشت همین بود که بررسی در مجلس به پایان میرسید و پس از ارجاع به شورای نگهبان اگر نیاز به اصلاحی داشت، دولت مجددا اصلاحیهای را به مجلس تقدیم میکرد. ما میبایست طبق قانون جلو میرفتیم زیرا اینگونه رفتارها نوعی تمایل به استبداد است و اگر مجلس جلوی این رفتارها نیاستد این امر موجب میشود که استبداد نهادینه شود.
مطهری در مورد تخریب برخی افراد اظهار داشت: معمولا در رقابتهای سیاسی افراد یکدیگر را متهم میکنند و احیانا به یکدیگر تهمت میزنند و البته این امر ممکن است در بسیاری از کشورها صورت گیرد.
وی گفت: عدهای از حامیان رئیس جمهور درصدد هستند از احمدی نژاد یک بت بسازند. حتی عدهای ممکن است بخواهند از رهبری بت بسازند و این غلط است. حتی از امام یا شهید مطهری نباید بت بسازیم.
مطهری تصریح کرد: ما باید فلسفه ولایت فقیه را بدانیم و به فرموده شهید مطهری ولایت فقیه ولایت ایدئولوژیک است یعنی چون نظام سیاسی ما بناست که براساس اسلام باشد پس در راس این نظام باید یک اسلام شناس باشد و او ولایت ایدئولوژیک دارد که هر وقت احساس کرد که نظام دارد از جاده اسلام خارج میشود ایشان هشدار و تذکر دهد.
نماینده تهران تصریح کرد: این اصل بسیار مترقی را نباید به شکل نادرستی جلوه دهیم تا عدهای فرار کنند در حالی که حقیقت و اصل آن بسیار مطلوب، پسندیده و کارگشاست.
وی گفت: بسیاری از کاستیهایی که حتی در خود مجلس وجود دارد ناشی از همین نوع برداشت ناصحیح است و ما باید آن را اصلاح کنیم.
لینک مطلب شماره یک شماره 2 ...
کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا
این همه عزاداری برای چیست ؟و با این کار خود می خواهیم چه چیز را ثابت کنیم ؟با این کار ما نه امام حسین(ع) زنده می شود و نه یزدی است که حکم اعدامش صادرشود!تازه مگر امام حسین و خانواده اش تنها کسانی هستند که کشته شده اند و یا تنها کسانی هستند که با آن وضع مصیبت بار مردانشان کشته و زن و بچه شان به اسارت رفته است؟ تاریخ را ورق زنی سراسر پر است از کشت وکشتار و شکنجه و اسارت و ....
پس چرا تنها عاشورا ؟
لابد همه می دانیم که جرم امام حسین چه بود؟بیعت نکردن با خلیفه زمان و خروج علیه او و این هم باز مطلب تازه ای نیست در طول تاریخ هر کسی با حکومت وقت در افتاده و بر علیه آن خروج کرده حکمش یا قتل بوده یا شکنجه و حبس.البته حکومتهای غیر دینی را نمی دانمشاید در آنها هم چنین باشد و شاید هم نه.نمی خواهم بگویم حکومتهای غیردینی برخوردشان با مخالفانشان شاید بهترباشد ولی حداقل به فرض آنها کسی را هم بکشند آن فرد به عنوان قهرمان شناخته می شود و به ایشان تهمت بی دینی و خروج از دین زده نمی شود تا همه خونش را حال بدانند! ولی در حکومتهای دینی تا دلت بخواد در کتابهای تاریخ نمونه کشته شدن مخالفان زیاد است از حکومت کلیساها گرفته تا شهادت تک تک ائمه علیهماالسلام وشهادت میثم ها و کمیل ها و ....
اگر بخواهیم عاشورا را فقط از لحاظ مصیبت وارده و کیفیت کشته شدن شهدا و دستگیری و حبس در نظر بگیریم نمونه های بسیار زیادی در جامعه امروزی هست مردی که زنی را قطعه قطعه کرده زنی که شوهرش را یا دوستی که دوست صمیمی خود را کشته و حتی جسدش را آتش زده و....آیا اینها هم شایسته جاودانه بودن هستند و باید قرنها بر آنها گریه کرد ؟لابد نه! چون تنها با گریه کردن مشکلی حل نمی شود.
پس بااین اوصاف چرا امام حسین مظلوم است و چرا در زیارت امیرمومنین علی (ع)می گوییم السلام علیک یا اول مظلومین؟
مظلومیت امام حسین کمیت و کیفیت کشته شدنشان نیست چون می دانیم هر کس ازحکومت یک جامعه نافرمانی کند و علیه آن خروج کند حداقلش کشته می شود.
مظلومیت امام حسین این است که افرادی که علیه وی شمشیر می کشند فکر می کنند که دارند حکم خدا و حکم حاکم شرع زمان خودشان را اجرا می کنند !
مظلومیت امام حسین این است که مردم می گویند درشان تو نیست که قوانین جدت رسول خدا را زیرپای بگذاری!
مظلومیت امام حسین این است که طرف مقابل او ادعا می کنند که قانون برای همه یکی است و کسی که مرتد شده حکمش قتل است هر چند که نوه رسول خدا باشد!
و مظلومیت امام علی(ع) این است که برای سپردن حکومت به وی شرط می گذارند که تو باید به کتاب خدا و سنت رسول خدا پای بند باشی یعنی تا آنروز نبوده و یا اطمینان به باقی ماندنش در این راه نداشتند!
و مظلومیت امام علی در این است که به وی گفتند وقتی طرف مقابل نیزه ها را بر سر قرآن کرده اند و می گویند قرآن بین ما حکم کند چرا شما دستور دادید که آنها را بکشید و قرآنهایشان را برزمین بریزید پس شما از دین خدا خارج شده اید هرچقدر که امام فرمودند که قرآن ناطق منم و اینها فقط کاغذ و مرکبی بیش نیستند و این نقشه ای بیش نیست تا شما را فریب دهند و....ولی کو گوش شنوا و امام مجبور شد که به خواسته آنها تسلیم شود و ماجرای حکمیت و خوارج و ابن ملجم و شهادت امام....!!!!
و مظلومیت امام علی و امام حسین در این است که قاتل هر دوی آنها فکر می کند که برات بهشت را گرفته است!!
و تازه مظلومیت امام حسن و بعضی از ائمه بیشتر از این هم بود زیرا حتی زمینه قیام هم فراهم نبود و به فرض شهادتش دین هم از بین می رفت زیرا معاویه و مخالفان آنهااز لحاظ حفظ ظاهر اسلامی مانند یزید نبودند و...
پس اولا" هی نگوئیم که کاش در آن زمان بودیم و طرفدار امام حسین(حق) بودیم و علیه باطل قیام می کردیم.
چون اولا"باطل بودن یزید یا حقانیت امام بر همه واضح نبود که هیچ بلکه اکثرا"خلاف این را فکر می کردند!
و مطمئنا" همه آنهایی که در برابر امام صف کشیده بودند افراد شرابخوار و لاابالی و یا طرفدار زر و زور و حریص به حکومت نبودند بلکه گروهی مسلمان و به ظاهر خیلی مومن و مقید به احکام اسلام و برای کسب رضای خدا و برای جهاد در راه خدا البته به خیال خودشان و اجرای احکام خدا و کسب برات بهشت آمده بودند و من و خیلی بهتر از من و امثال من اگر در آن روز بودیم شاید برای شهید کردن فرزند رسول خدا سر از پا نمی شناختیم چون در اثر تبلیغات حکومت وقت همه چیز برعلیه امام حسین بود و ظاهرا"نیازی برای بررسی حق وباطل نبود!چون همگی این تصوررا داشتند جنگ بین حق و باطل است و خلیفه مسلمین (یزید)حق است و گروه مقابل وی(امام حسین)افرادی بی مقدار و خارجی که از دین خدا خارج و مرتد شده اند.
ولی کاش عاشورا یک بار که اتفاق افتاده تمام می شد در این صورت غمی نبود چون امام حسین اولا"می دانست که کشته می شود و اگر هم کشته نمی شد چند سال بعد با مرگ طبیعی از دنیا می رفت همانند سایر پیامبران و گذشتگان .و تازه اسیرشدن فرزندانش راهم می دانست و...درثانی وقتی ایشان خود به این امر راضی بوده دیگر به ما چه؟
ولی مساله این جاست که عاشورا تمامی ندارد ! امام صادق(ع) میفرماید:هر روزی عاشوراست و هر روزی کربلاست
پس جنگ حق و باطل را پایانی نیست و همیشه حق برای همه واضح نیست چه بسا هر دو طرف خود را حق می دانند و کارشان را نه برای امیال شخصی خود بلکه برای جلب رضای خدا انجام می دهند و و این بنا به فرمایش آیت ا... شهید دکتر بهشتی زمانی است که دو گروه مسلمان و معتقد در روبروی هم می ایستند و علیه همدیگر شمشیر می کشند چون در تشخیص حق و باطل دچار اشتباه شده اند.اینها همان زمانی هستند که زمان فتنه نامیده می شوند و مردم در این زمان باید به یک مرجع بالاتر و مطمئن تر رجوع کنند و آن مرجع و آن فرقان و جدا کننده حق از باطل کتاب خدا قرآن است.
پس توصیه ای که به برادران و خواهران کوچگتر از خود دارم این است که هشیار باشید:
1-همیشه ادعای طرفداری از حق دلیل بر این نیست که شما طرفدار حق هستید!
2-همیشه حق و باطل آشکار نیست و به قول حوزوی ها اظهر من الشمس نیست و خیلی وقتها ظاهر با باطن امر خیلی فرق می کند.
3- معیار حق و باطل هیچ شخصیتی نیست و این شخصیتها هستند که باید خود را با معیار حق و عدالت بسنجند نه اینکه حق و عدالت با معیار اینها!و اصلا اختلاف شیعه و اشاعره در مساله عدل الهی همین است !اشاعره می گویند هرکاری که خدا انجام دهد عین عدل است پس عدالت امری نسبی است ولی شیعه اعتقاد بر مطلق بودن عدل دارد و به فرض محال اعمال خدا اگر غیر از این باشد عین عدالت نیست و...
4- شما خود به تنهایی مسئول اعمال و رفتار خود خواهید بود و هیچ کس بار گناه شما را بردوش نخواهد کشید و نمی تواند بکشد.
5-سخن حق را قبول کنید هر چند که گوینده آن یک دیوانه یا یک کودک یا یک آدم بد باشد.
6- چند تا عبادت خشک و خالی و بی محتوا یا حتی با محتوا شما را مغرور نکندتا فکر کنید که شما بهتر از بقیه هستید که امام خمینی می فرمایند:گناهی که انسان را پشیمان سازد بهتراست از عبادتی که وی را مغرور سازد.
7-به راحتی درباره دیگران قضاوت نکنید و برایشان حکم صادر نکنید که بقول مقام معظم رهبری :هر کس از انتقادی بکند ضدولایت فقیه نیست و هر کسی با ارتکاب یک اشتباه منافق نامیده نمی شود.
8- راستگو باشید هر چند که به ضرر خود و یا نزدیکانتان باشد و از دروغ و دروغگویان دوری کنید .
9-از افراط و تفریط خودداری کنید و در بیان حق و یا ابراز باطل مبالغه نکنید و برای اثبات حقانیت خود متوسل به دروغ نشوید .
10- دین و اعتقاد خود را بصورت عقلانی بپذیرید و به احساسات خود میدان ندهید که احساسات گذرا و موقت ولی کاری عقلانی هر چند که کند باشد ولی پایدار است (رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود)
11-برای رسیدن به هر موفقیتی باید مراحل لازم راطی کرد و همت عالی داشت و گرنه با حلواحلوا گفتن دهان شیرین نمی شود و بقول استاد دانشمند با یک کارنامه هفت تجدیدی نمی توان شعار مرگ بر آمریکا داد!
12- به عمل کاربرآید به سخندانی نیست و بقول شهید بهشتی بهشت را به بها می دهند نه به بهانه بنابراین با یک شب عزاداری و گریه بر امام حسین فکر نکنید که آتش جهنم بر شما حرام شده و شما بهشتی شده اید!
13- به بهانه انجام یک عمل مستحب مرتکب صدتا حرام نشوید تا راه مردم راببندید و با سرو صدا ی طبل تا نیمه های شب موجبات آزار و اذیت سالخوردگان مریضان و ....را فراهم کنید و در اثر دیر خوابیدن نماز صبحتان هم قضا شود و از انجام وظایف محوله در خانه کوتاهی کنید و موجبات نارضایتی والدین را فراهم سازید با این مجوز که شما شب قبل تا دمدمای صبح عزاداری کرده اید!
14- با تظاهر اگر توانستید بقیه را گول بزنید مطمئن باشید که خودتان را نمی توانید گول بزنید به ندای درونی خود گوش کنید.
دنیا و هرچه هست در آن، دیو و دد شده
دنیا به قدر خوبی ما و تو بد شده
ما و تو سبزهایم که در دشت رُستهاست
هر سیزدهبدر که رسیده، لگد شده
هر چه دعا به سمت خدا پُست کردهایم
مثل صدا ز کوه به ما مسترد شده
ما رودهای از نفس افتاده نیستیم
دنیا به راه جاری ما و تو سد شده
امّا تو خواب دیدهای اینکه به نام من
سیّارهای توسط چشمت رصد شده
تو خواب دیدهای که من و تو روانهایم
دریا اسیر وسوسة جزر و مد شده
مثل دو رشته رود روانیم و مثل پل
رنگینکمانی از سر ما و تو رد شده
شعر از محمد کاظم کاظمی
اشعاری دیگر از این شاعر
باد با غافله دیری است که سر سنگین است
گفت با زخم جگر کاه قدم باید سود
بر نمک پوش ترین راه قدم باید سود
گفت ره خون جگر می دهد
امشب همه را
آب در کاسه سر می دهد امشب همه را
سایه ها گزمه مرگند زبان بربندید
بار ، دزدان به کمینند سبکتر بندید
مقصد ،آهسته بپرسید کسان می شنوند
پر مگویید که صاحب قفسان می شنوند
گرد باد است که پیچیده به خود می خیزد
و از پس گردنه کوه احد می پیچد
نه تگرگ است که آتش زفلک می جوشد
و زخشکای لب رود نمک می جوشد
زنده ها در تف لبسوز عطش دود شده
مرده ها در نفس باد نمک سود شده
دشت سر تا قدم از خون کسان رنگین است
و کسی گفت چنین گفت سفر سنگین است
****
خسته ای گفت که زاریم زما درگذرید
هفت سر عائله داریم زما در گذرید
گفت گفتند و شنیدیم سفر پر عسس است
تا نمک سود شدن فاصله یک جیغ رس است
چیست واگرد سفر جز دل سرد آوردن
سر بیدرد سر خویش به درد آوردن
پای از این جاده بدزدید که مه در پیش است
فتنه مادر فولاد زره در پیش است
پای از این جاده بدزدید سلامت این است
نشنیدید که گفتند سفر سنگین است
***
و شنیدیم که چون رعد دلیری غرید
نه دلیری که از این بادیه شیری غرید
گفت فریاد رسی گر نبود ما هستیم
نه بترسید کسی گر نبود ما هستیم
گفت ماییم ز سر تا به شکم محو هدف
خنجری داریم بی تیغه و بی دسته به کف
نصف شب پاس دهی های شما خفتن ما
بعد از آن خفتن ما پاس دهی های شما
الغرض ماییم بیدار دل و سر هشیار
خنجر از کف مگذاریم مگر وقت فرار
***
و کسی گفت بخسبید فرج در پیش است
کربلا را بگذارید که حج در پیش است
گفت ایام برات است مبادا بروید
وقت ذکر و صلوات است مبادا بروید
گفت ما از حضراتیم به ما تکیه کنید
مستجاب الدعواتیم به ما تکیه کنید
گفت جنگ و جدل از مرد دعا مپسندید
ریگ در نعل فروهشته ما مپسندید
بنشنید که آبی زفراتی برسد
شاید از اهل کرم خمس و زکاتی برسد
سفر ه باید کرد اما علم رفتن را
روضه باید خواند تا آب برد دشمن را
***
الغرض در همه غافله یک مرد نبود
یا اگر هم بود شایسته نابرد نبود
همه یخ های جهان را همه را سنجیدیم
مثل دلهای فرو مرده ما سرد نبود
رنج اگر هست نه از جاده کز ماندنهاست
ورنه سرباخته را زحمت سر درد نبود
آه از آن شب شب حیران که در
این تنگ آباد غیر آواز گره خورده شبگرد نبود
آه از آن پیکار کز هیبت دشمن ما را
طبل و سرناو رجز بود و هماورد نبود
یادگار آن علم سوخته را گم کردیم
آخرین آتش افروخته را گم کردیم
در هفتاد رقم بتکده وا شد از نو
چارده کنگره طاق بنا شد از نو
آنچه آن پیر فرو هشت جوانان خوردند
گله را گرگ ندزدید شبانان خوردند
بس که خمیازه گران گشت وضو باطل شد
جاده هم از نفس خسته ما منزل شد
حال ماییم قدم سای به سر گشتن ها
مثل پژواک خجالت کش برگشتن ها
از خم محو ترین کوچه پدیدار شده
و به خال لبت ای دوست گرفتار شده
یا محمد نفسی سوخته در دل داریم
آتشی سرخ و برافروخته در دل داریم
یا محمد شرر آلوده عصیان ماییم
تشنه تر خشک تر از ریگ بیابان ماییم
یا محمد همه جز پوچی تکرار نبود
چارده قرن علم بود و. علمدار نبود
یا محمد شب طوریم برآی از پس ابر
چشم راهان ظهوریم برآی از پس ابر
****
کسی گفت چنین گفت کسی می آید
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
ما یقین داریم که آنسوی افق مردی هست
مرد اگر هست بدانید که نابردی هست
ما نه مرداب که جوییم بیا برگردیم
و نمک خورده اوییم بیا برگردیم
نه در این کوه صدای همگان خواهدماند
آنچه در حنجره ماست همان خواهد ماند
خسته منشین که حدیبیه حنینی دارد
عاقبت صلح حسن جنگ حسینی دارد
دشنه بردار که بر فرق کسان باید کوفت
و قفس بر سر صاحب قفسان باید کوفت
هرزه هر بته که رویید به داسش بندید
گرد خود هر که بچرخد به خراسش بندید
سفر دشت غریبی است نفس تازه کنید
آخرین جنگ صلیبی است نفس تازه کنید
زخم وامانده خصم است و نمکدان شما
ای جوانان عجم جان من و جان شما
کوه از هیبت ما ریگ روان خواهد شد
و کسی گفت چنین گفت چنان خواهد شد
شمع این محفل اگر هست همین ما را بس
مذهب احمد اگر هست همین مارا بس
آمد و رفت...
و قسمخوردهترین تیغ، فرود آمد و رفت
ناگهان هرچه نفس بود، کبود آمد و رفت
در خطرپوشی دیوار، ندیدیم چه شد
برق نفرینشدهای بود، فرود آمد و رفت
کودکی، بادیهای شیر، خطابی خاموش:
پدرم را مگذارید، که زود آمد و رفت
از خَم کوچه پدیدار شد انبانبردوش
تا که معلوم شد این مرد که بود، آمد رفت
از کجا بود، چهسان بود؟ ندانستیمش
اینقدر هست که بخشنده چو رود آمد و رفت
2
آیا شود بهار که لبخندمان زند؟
از ما گذشت، جانب فرزندمان زند
آیا شود که بَرْشزنِ پیر دورهگرد
مانند کاسههای کهن بندمان زند؟
ما شاخههای سرکش سیبیم، عین هم
یک باغبان بیاید و پیوندمان زند
مشت جهان و اهل جهان بازِ باز شد
دیگر کسی نمانده که ترفندمان زند
نانی به آشکار به انبان ما نهد
زهری نهان به کاسة گُلقندمان زند
ما نشکنیم اگرچه دگرباره گردباد
بردارد و به کوه دماوندمان زند
رویینتنیم، اگرچه تهمتن به مکر زال
تیر دوسر به ساحل هلمندمان زند
سر میدهیم زمزمههای یگانه را
حتّی اگر زمانه دهانبندمان زند
اسفند 1380
3
امروز با بیدل (بهارانه)
امروز نوبهار است، ساغرکشان بیایید
گل، جوشِ باده دارد، تا گلستان بیایید
در باغ، بیبهاریم; سیری که در چه کاریم
گلباز انتظاریم، بازیکنان بیایید
آغوش آرزوها از خود تهی است اینجا
در قالب تمنّا خوشتر ز جان بیایید
جز شوق راهبر نیست، اندیشة خطر نیست
خاری در این گذر نیست دامنکشان بیایید
فرصت شررنقاب است، هنگامة شتاب است
گُل پایدررکاب است، مطلقعنان بیایید
گر خواهش فضولی است، جز وهم مانعش کیست؟
باغ است، خانهای نیست تا میهمان بیایید
امروز آمدنها چندین بهار دارد
فردا کهراست امّید تا خود چهسان بیایید؟
ای طالبان عشرت! دیگر کجاست فرصت؟
مفت است فیض صحبت گر اینزمان بیایید
بیدل به هر تبوتاب ممنون التفاتی است
نامهربان بیایید، یا مهربان بیایید
خطبه سوم نهج البلاغه
آگاه باشید. به خدا سوگند که فلان خلافت را چون جامه اى بر تن کرد و نیک مى دانست که پایگاه من نسبت به آن چونان محور است به آسیاب . سیلها از من فرو مى ریزد و پرنده را یاراى پرواز به قله رفیع من نیست . پس میان خود و خلافت پرده اى آویختم و از آن چشم پوشیدم و به دیگر سو گشتم و رخ برتافتم در اندیشه شدم که با دست شکسته بتازم یا بر آن فضاى ظلمانى شکیبایى ورزم ، فضایى که بزرگسالان در آن سالخورده شوند و خردسالان به پیرى رسند و مؤ من ، همچنان رنج کشد تا به لقاى پروردگارش نایل آید. دیدم ، که شکیبایى در آن حالت خردمندانه تر است و من طریق شکیبایى گزیدم ، در حالى که ، همانند کسى بودم که خاشاک به چشمش رفته ، و استخوان در گلویش مانده باشد. مى دیدم ، که میراث من به غارت مى رود.تا آن نخستین به سراى دیگر شتافت و مسند خلافت را به دیگرى واگذاشت
اى شگفتا. در آن روزها که زمام کار به دست گرفته بود همواره مى خواست که مردم معافش دارند ولى در سراشیب عمر، عقد آن عروس را بعد از خود به دیگرى بست . بنگرید که چسان دو پستانش را، آن دو، میان خود تقسیم کردند و شیرش را دوشیدند. پس خلافت را به عرصه اى خشن و درشتناک افکند، عرصه اى که درشتى اش پاى را مجروح مى کرد و ناهموارى اش رونده را به رنج مى افکند. لغزیدن و به سر درآمدن و پوزش خواستن فراوان شد. صاحب آن مقام ، چونان مردى بود سوار بر اشترى سرکش که هرگاه مهارش را مى کشید، بینى اش مجروح مى شد و اگر مهارش را سست مى کرد، سوار خود را هلاک مى ساخت . به خدا سوگند، که در آن روزها مردم ، هم گرفتار خطا بودند و هم سرکشى . هم دستخوش بى ثباتى بودند و هم اعراض از حق . و من بر این زمان دراز در گرداب محنت ، شکیبایى مى ورزیدم تا او نیز به جهان دیگر شتافت و امر خلافت را در میان جماعتى قرار داد که مرا هم یکى از آن قبیل مى پنداشت . بار خدایا، در این شورا از تو مدد مى جویم . چسان در منزلت و مرتبت من نسبت به خلیفه نخستین تردید روا داشتند، که اینک با چنین مردمى همسنگ و همطرازم شمارند. هرگاه چون پرندگان روى در نشیب مى نهادند یا بال زده فرا مى پریدند، من راه مخالفت نمى پیمودم و با آنان همراهى مى نمودم . پس ، یکى از ایشان کینه دیرینه اى را که با من داشت فرایاد آورد و آن دیگر نیز از من روى بتافت که به داماد خود گرایش یافت . و کارهاى دیگر کردند که من از گفتنشان کراهت دارم .آنگاه سومى برخاست ، در حالى که از پرخوارگى باد به پهلوها افکنده بود و چونان ستورى که همّى جز خوردن در اصطبل نداشت . خویشاوندان پدریش با او همدست شدند و مال خدا را چنان با شوق و میل فراوان خوردند که اشتران ، گیاه بهارى را. تا سرانجام ، آنچه را تابیده بود باز شد و کردارش قتلش را در پى داشت . و شکمبارگیش به سر درآوردش .بناگاه ، دیدم که انبوه مردم روى به من نهاده اند، انبوه چون یالهاى کفتاران . گرد مرا از هر طرف گرفتند، چنان که نزدیک بود استخوانهاى بازو و پهلویم را زیر پاى فرو کوبند و رداى من از دو سو بر درید. چون رمه گوسفندان مرا در بر گرفتند. اما، هنگامى که ، زمام کار را به دست گرفتم جماعتى از ایشان عهد خود شکستند و گروهى از دین بیرون شدند و قومى همدست ستمکاران گردیدند. گویى ، سخن خداى سبحان را نشنیده بودند که مى گوید سراى آخرت از آن کسانى است که در زمین نه برترى مى جویند و نه فساد مى کنند و سرانجام نیکو از آن پرهیزگاران است
آرى ، به خدا سوگند که شنیده بودند و دریافته بودند، ولى دنیا در نظرشان آراسته جلوه مى کرد و زر و زیورهاى آن فریبشان داده بود.بدانید. سوگند به کسى که دانه را شکافته و جانداران را آفریده ، که اگر انبوه آن جماعت نمى بود، یا گرد آمدن یاران حجت را بر من تمام نمى کرد و خدا از عالمان پیمان نگرفته بود که در برابر شکمبارگى ستمکاران و گرسنگى ستمکشان خاموشى نگزینند، افسارش را بر گردنش مى افکندم و رهایش مى کردم و در پایان با آن همان مى کردم که در آغاز کرده بودم . و مى دیدید که دنیاى شما در نزد من از عطسه ماده بزى هم کم ارج تر است
هفته بسیج مستضعفین بر بسیجیان راستین مبارکباد
پنجم آذرماه سالروز تاسیس بسیج مستضعفان از سوی امام خمینی و فرصتی است تا این نهاد موثر در تاریخ انقلاب اسلامی در معرض نگاهی دوباره قرار گیرد. بسیج چه بود و چه هست و چه باید باشد؟ بسیج را چه چیز ساخت و چه چیز نامدار کرد و قهرمان تمامی سلیقهها و گرایشها در دورهای از تاریخ معاصر این سرزمین قرار داد؟ آن سابقه درخشان و دستاورد بزرگ که بسیج نامیده شد با بودجههای کلان و سلاحهای گران به دست نیآمد. سازماندهی برتر نبود که از بسیج اسطوره ساخت و قدرت نظامی نبود که تواناییهای بسیج را شکل داد، بلکه نیتهایی پاک و عمیق این بنای بلند را برافراشت و اسوههایی را پرورش داد که هنوز هرگاه از آنان نام برده میشود گویندگان و شنوندگان، یاران پیامبر (ص) را به یاد میآورند.
علاوه بر این، بسیج در تاریخ انقلاب نماد و نهاد شجاعت و ایستادگی ملت ماست. سی سال پیش از این امام بسیج مستضعفان را در مقابله با احتمال حمله نظامی ابرقدرت ها به وجود آورد و این موثرترین اقدام ممکن برای پیشگیری از آن خطر بود. در این سه دهه هیچ سلاحی وجود نداشت که قدرتهای بزرگ و کوچک مخربتر از آن را در اختیار نداشته باشند و تنها چیزی که آنان را از گزند رساندن به این خاک منصرف و یا پشیمان میکرد ملاحظه شجاعت مردمی بود که از قدرت قدرتمندان نمیترسیدند و در دفاع از آرمانها و حقوق خود کوتاهی نمیورزیدند. بسیج قابی بود که این چهره از ملت ما را به نمایش میگذاشت.
و بسیج جلوهگاهی بود برای ظهور یکپارچگی اقشار و سلیقههای گوناگون مردم ما. زمانی که پدر دلسوز ما این نهال را غرس میکرد گفت: «کشوری که بیست میلیون جوان دارد، باید بیست میلیون بسیجی داشته باشد». چنین هدفی چگونه میتوانست تحقق بیابد اگر بسیج به یک سلیقه یا نحله یا فرقه یا قشر تعلق پیدا میکرد؟ بلکه مقصود او از ارتش بیست میلیونی ایجاد آن ظرفی و رنگی بود که بتواند تمام، یا لااقل اکثریت عظیمی از رنگهای جامعه را در خود جمع کند؛ شبیهترین چیز به پرچمهای سالار شهیدان (ع) که هر ساله در کشور ما بلند میشود و همه اقشار مردم ما، حتی برخی از اقلیت های دینی را گرد خویش میآورد.
اگر بسیج به یکی از بزرگترین دستاوردهای تاریخی ملت ما تبدیل شد به خاطر توجه به چنین رمزهایی بود، والا از صرف یک نام چنین هنرهایی ساخته نیست؛ هنر تبدیل انسانهایی عادی به لشکر مخلص خدا، هنر پایدار ماندن و پیروز شدن با دستانی خالی و هنر محور و مایه وحدت و سربلندی یک ملت تاریخی و بزرگ قرار گرفتن.
اینک نیز داستان همین است. نوعی از نامها و نشانهها، نوعی از کلمات و ظواهر، نوعی از لحنها و لهجهها، نوعی از جملات و طلسمها.... نیستند که مدرسههای عشق و انسانهای بزرگ میسازند. تمامی بسیجیان نامدار و گمنامی که ایمان و ایران به آنان افتخار میکند به صرف ادای چند حرف در میادین سابقین قهرمان نشدند. آنان در بوته قرار گرفتند. و در این جهان کیست که در بوتههای فتنه آزموده نشود؟
احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون / آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ایمان آوردیم به حال خود رها میشوند و در فتنهها آزموده نخواهند شد؟
و لقد فتنا الذین من قبلهم و لیعلمن الله الذین صدقوا و لیعلمن الکاذبین / به تحقیق کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم و خداوند خواهد دانست کسانی را که راست گفتند و خواهد دانست آنانی را که دروغگویانند.
آیااینک بسیج مستضعفان نهادی مجهز به عمیقترین بصیرتهاست که میتواند در ظلمانیترین شبهای فتنه راه را از بیراهه تشخیص دهد؟ شب فتنه روز کسانی است که در پاسخ به این پرسشها مردد ماندهاند.
اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن. پاسخ پیامبر (ص) را به تمامی این تردیدها بشنوید که وقتی فتنه همچون پارههای شب تاریک شما را فرا گرفت باید به قرآن رو کنید. قرآن شفیعی است که اگر به سود کسی شفاعت کند از او پذیرفته خواهد شد و چون به رغم کسی شهادت دهد تصدیق میشود؛ کتابی که هرکس آن را پیشوا و پیشارو بگذارد به بهشت میرود و کسانی را که به آن پشت کنند به سوی دوزخ میراند؛ کتابی که به سوی بهترین راه هدایت میکند؛ کتابی که به روشنی و صراحت ما را فرمان میدهد تا با راستگویان باشیم.
یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین / ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا پروا کنید و با راستگویان باشید.
ولی اگر معلوم بود کدام گروه راستگو هستند که شب فتنه به پایان میرسید. در عین حال این قدر معلوم است که راستگویان دروغ نمیگویند.
بسیج در اصل نه فقط یک نام، بلکه یک عملکرد بود که هرگز از آن بینیاز نمیشویم؛ تا جایی که اگر معدودی از متصدیان این عملکرد ماموریتهای خود را فراموش کنند لازم است ما مردم خود آنها را بر عهده بگیریم.<**ادامه مطلب...**>برگرفته از بیانیه شماره 15 مهندس میرحسین موسوی
(متن زیر یک نقل قول است:)
دوستی هلندی که بدلیل شغلی ارتباط زیادی با خارجی ها دارد می گوید: یک موضوع در میان شما ایرانی ها منحصر به فرد است، ایرانی ها تنها ملتی هستند که اگر از آنها در مورد اعتقاد شان بپرسی بجای آری(اگر معتقد باشند) یک دفتر 40 برگ برایت توضیح می دهند.