روزی تو خواهی آمد

مطالبی در مورد کامپیوتر بهداشت و تغذیه مطالب اجتماعی مذهبی و....

روزی تو خواهی آمد

مطالبی در مورد کامپیوتر بهداشت و تغذیه مطالب اجتماعی مذهبی و....

چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟

منظور از پنیر در اینجا مهمترین خواسته و آرزوی هر شخص می باشد

ما مشتاق استخدام افراد صادق بودیم ولی اکنون نیاز به افرادی داریم که انعطاف پذیر باشند و خود را پای بند روشهای قدیمی نکنند.

هر قدر پنیر برای فرد اهمیت بیشتری داشته باشد به همان اندازه نسبت به آن وابستگی بیشتری احساس می کند.

اگر انسان خود را تغییر ندهد نابود می شود.

اگر انسان نمی ترسید چه کارهایی می توانست بکند؟

بیشتر مواقع پنیر را بو کن تا به موقع متوجه کهنه شدنش بشوی.

حرکت در مسیر جدید به انسان کمک می کند تا پنیر تازه ای پیدا کند.

وقتی انسان از دست ترس رهایی یابد احساس آزادی می نماید.

همیشه در بیرون پنیر تازه ای وجود دارد که باید دنبالش رفت!

رویای لذت بردن از پنیر جدید حتی قبل از دست یافتن به آن انسان را به سوی آن هدایت می کند.

انسان هر قدر زودتر پنیر کهنه را رها کند به همان نسبت زودتر به پنیر تازه می رسد.

آنچه انسان از آن می ترسد به اندازه ای که فکر می کند وحشتناک نیست . وحشتی که در ذهن انسان شکل می گیرد خیلی بدتر از موقعیتی است که در واقعیت وجود دارد.

زمانی تغییر انسان را متعجب می سازد که او منتظر چنین چیزی نباشد و آنرا جستجو نکند.

باورهای کهنه انسان را به سوی پنیر تازه  هدایت نمی کند.

باورهای جدید انسان را به رفتارهای جدید سوق می دهد.

وقتی انسان متوجه بشود که می تواند پنیر تازه پیدا کند و از آن لذت ببرد طرز تفکر خود را تغییر می دهد.

توجه به موقع به تغییرات کوچک انسان را برای روبرو شدن با تغییرات بزرگتر آماده می سازد.

سریع ترین روش تغییر کردن خندیدن به اشتباهات خود می باشد.

بعضی از ترسها قابل احترام هستند زیرا آنها انسان را از خطر واقعی در امان نگاه می دارند . ولی خیلی از ترس ها هم غیر منطقی هستند و زمانی که انسان به تغییر نیاز دارد مانع تغییر او می شوند.

تغییرات اتفاق می افتند  چه شما از آن بترسید و یا نترسید.

مشکل ما این است که نمی دانیم  چه چیزی را باید رها کنیم و به سوی چه چیزی حرکت نمائیم؟

هر تغییری که تحمیل شود تبدیل به یک تهدید می شود .

برداشت از کتاب چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟
نوشته اسپنسر جانسون    ترجمه محمد علی جدیری

ننگ عبادات ما!!!

چقدر عجیبه ...!                                     
-چقدر عجیبه که یک ساعت عبادت به درگاه الهی ،دیر و طاقت فرسا می گذره ،ولی 60 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می گذره !
-چقدر عجیبه که 100 تومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه ، اما وقتی که با همون پول به خرید می رویم ،کم به چشم می آید
-چقدر عجیبه که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد ،اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت می گذره !
-چقدرعجیبه که وقتی می خوایم عبادت و دعا کنیم ،هر چی فکر می کنیم ،چیزی به فکرمون نمیاد تا بگیم ،اما وقتی که می خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم !
-چقدر عجیبه که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمان به وقت اضافی می کشه ،لذت می بریم و از هیجان تو پوست خودمان نمی گنجیم اما وقتی که مراسم دعا و خطابه و نیایش طولانی می شه ،شکایت می کنیم و آزرده خاطرمی شویم !
-چقدر عجیبه که خوندن یک صفحه یا بخشی از قرآن سختة ،اما خواندن 100صفحه از پر فروشترین کتاب رمان دنیا اسونه !
-چقدر عجیبه که سعی می کنیم ردیف جلوی صندلی های یک کنسرت با مسابقه رو ،رزرو کنیم ،اما به آخرین صف های نماز جماعت تمایل داریم ! 
 -چقدرعجیبه برای عبادت و کارهای مذهبی ،هیچ وقت زمان کافی در برنامه رومزه خودپیدا نمی کنیم ،اما بقیه برنامه ها رو سعی می کنیم تو اخرین لحظه هم که شده انجام بدیم !
-چقدر عجیبه که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور می کنیم ،اما سخنان خداوند در قرآن رو به سختی باور می کنیم !
-چقدر عجیبه که همه مردم می خوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنن یا کاری در راه خدا انجام بدن ،به بهشت برن !
-چقدر عجیبه که وقتی
جوکی رو از طریق پیام کوتاه یا ایمیل به دیگران ارسال می کنید ،به سرعت آتشی که
در جنگلی انداخته شود ،همه جا را فرا می گیرد ،اما وقتی که سخن و پیام الهی رو می شنوید دو برابر در مورد گفتن اون فکر می کنید !
ننگ عبادات ما کمتر از معصیت گناهکاران نیست.        کتاب چهل حدیث امام خمینی(ره)
گناهی که شخص را پشیمان سازد بهتر است از عبادتی که وی را مغرور سازد.


آدرس منبع:http://amisi.parsiblog.com/449582.htm